آفرینش

  جاده چالوس یاجاده ۵۹،  یکی از مهمترین جاده‌ها برای مردم تهران و کرج است که از میان شهر کرج در استان البرز شروع و به شهر چالوس در مازندران متصل می‌شود.

تا اواخر دوره قاجار، جاده‌ای بین کرج - چالوس وجود نداشته و تنها یک مسیر خاکی و مالرو، راه دسترسی به روستاهای این منطقه را تشکیل می‌داده اما به گونه‌ای نبود که ارتباط دهنده شمال و جنوب کشور باشد. 

قبل از احداث این تونل، راه میان کرج و چالوس پنج ماه از سال غیر قابل تردد بود به خاطر اهالی روستای کندوان که در همان حوالی ساکن بودند و مایحتاج خوراکی کارگران را تامین می‌کردند این تونل همان زمان تونل کندوان نام گرفت.

کشاورز جوان هر چه سعی کرد نتوانست اسب را از چاه در آورد از طرفی دلش هم به حال اسب پیر میسوخت که آن طور درد بکشد پس برای اینکه اسب زجر نکشد فکری به ذهنش رسید با بیلی که در دست داشت خاکهای اطراف چاه را داخل چاه ریخت به این نیت که  اسبش زیر خاکها مدفون شود و بمیرد.!

اما اسب پیر هر بار که خاک روی بدنش می ریخت با دمش و تکان دادن بدنش خاکها را پایین می ریخت و در عین حال خاکها را روی هم کپه میکرد و چند سانتی متر بالاتر می آمد.

این کار همچنان ادامه پیدا کرد .کشاورز جوان خاک میریخت و اسب پیر خاکها را زیر پایش جمع میکردو

تا بالاخره ارتفاع خاک به لبه چاه رسید و اسب پیر در حالی که یک کوزه پر از سکه طلا را به دندان گرفته بود از چاه خارج شد و کشاورز جوان تبدیل به مردی ثروتمند شد.

 مشکلات زندگی مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند .

انسانها نیز دو انتخاب پیش رو دارند :

اول اینکه اجازه دهند مشکلات آنها را زنده به گور کند!

دوم آنکه از مشکلات سکویی بسازند برای رسیدن به خوشبختی!